اخترک ب۶۱۲ کجاست؟
قصه با وقوع يك اتفاق خارج از روال عادي زندگي بر سيارك شازده كوچولو آغاز ميشود :رويش يك گياه متفاوت در بين علفها و شكفتن گلي زيبا كه قرار است نقش معشوق را در اين قصه بازي كند .نويسنده در چند جمله، نمايي تماموكمال از تجلي معشوق را روايت ميكند: شهريار كوچولو كه موقع نيشزدن آن غنچهي بزرگ حاضر و ناظر بود، به دلش افتاد كه بايد چيز معجزآسايي از آن دربيايد؛ اما گل تو پناه خوابگاه سبزش، سر فرصت دست اندر كار خودآرايي بود تا هرچه زيباتر جلوه كند .رنگهايش را با وسواس تمام انتخاب ميكرد، سر صبر لباس ميپوشيد و گلبرگها را يكييكي به خودش ميآراست .دلش نميخواست مثل شقايقها با جامهي مچاله و پرچروك بيرون بيايد .نميخواست جز در اوج درخشندگي زيبايياش را نشان بدهد.» ادامه ماجراي دلدادگي شازده كوچولو مصداق مصراع حافظ است كه ميگويد: كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها…» شازده كوچولو در اين ماجراي عاشقانه به دليل خامي، ناز معشوق را برنميتابد و حواشي او را از اصل داستان كه همان عشق است منحرف ميكند .او از كلنجار عشق گريزان ميشود و ناز معشوق برنميتابد و با پرواز پرندههاي مهاجر در مسير سفر قرار ميگيرد؛ سفري كه در جستوجوي دوست به زمين ميرسد. در اين ميان با ساكنان هفت سيارك همنشين ميشود كه هركدام از شخصيتهاي ساكن سيارك، نماد يكي از خصلتهاي منفي انساني است كه باعث ميشوند آدمها از درك حقيقت زندگي محروم شوند. از آنجا كه عدد هفت در ادبيات عرفاني جايگاه ويژهاي دارد، نميتوان از مقابل هفت سياركي كه شازده پشت سر ميگذارد بيتامل عبور كرد. از منظري اين هفت سيارك، هفت مرحله سلوك شازده كوچولو در مسير خودشناسي تا درك معشوق است.
شازده در زمين در مواجهه با انبوه گلهايي كه شبيه گل او هستند در ورطه ترديد ميافتد. اينجاست كه روباه از راه ميرسد تا مثل يك مرشد شازده را از ورطه ترديد برهاند. تعريف روباه از عشق و حالوهواي عاشقي پردهي شك را از مقابل چشمان شازده كوچولو عبور ميدهد .روباه گفت: رازي كه گفتم خيلي ساده است: جز با دل هيچي را چنان كه بايد نميشود ديد .نهاد و گوهر را چشم سر نميبيند.»
رمان شازده کوچولو، رويايي است راستين كه درون آدمي ريشه دوانده و توانسته مثل شعري منثور و نثري شاعرانه كه دنيايي از لطف و معني است، جاي خود را در دل تمام خوانندگان باز كند.
یک سورئال خاکستری
رمان به روايت يك حادثه مشابه اما از ديد چند شخصيت متفاوت ميپردازد. شخصيتهاي اصلي اين رمان عبارتاند از: ۱-»اورهان»، پسر كوچك خانواده و وارث تفكرات سنتي پدر، نمايندهي نسل جديد قديمانديش؛ -۲ آيدا»، دختر خانواده، نماينده احساسات جامعه؛ -۳پدر، نمايندهي سنت؛-۴ بيوهي همسايه روبهرو، نماينده روشنفكران؛-۵ صاحب كارگاه چوببري، نماينده روشنفكران محافظهكار، ۶-آيدين يا سوجي»، پسر خانواده، شاعر و نمايندهي نسل جوان درگير با تناقضات. سمفوني مردگان همچون سمفوني حقيقي، چهار موومان دارد كه داستاني با تم اصلي برادركشي در آن روايت ميشود .تاجري به همراه همسر و چهار فرزندش در اردبيل زندگي ميكنند .يوسف فرزند بزرگ خانواده است كه بر اثر اتفاقي، ناتوان و ازكارافتاده ميشود .آيدين و آيدا فرزندان بعدي خواهر و برادر دوقلو هستند و اورهان فرزند آخر و محبوب خانواده است. اين داستان در فاصلهي سالهاي ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ روايت ميشود .آيدين اهل درس و كتاب است و ميخواهد ادامه تحصيل دهد؛ اما پدر دوست دارد آيدين مثل خودش باشد و همراه او به حجره برود. اورهان كه افكارش شبيه پدر است، به آيدين حسادت ميكند. شعرهايي از آيدين در رومه منتشر ميشود كه خشم پدر را برميانگيزد. كسوفي رخ ميدهد و پدر اين واقعه را بلايي براي خانوادهاش بهحساب ميآورد و كتابها و وسايل آيدين را به آتش ميكشد .آيدين پس از اين اتفاق از خانه ميرود و در كارگاه چوببري فردي ارمني مشغول كار ميشود. در اين مدت شيفتهي دختري به نام سرمه ميشود كه هرروز برايش رومه يا كتابي ميآورد. آيدين درصدد است براي ادامهي تحصيل به تهران برود كه خواندن خبر خودسوزي آيدا، خواهرش در رومه دوباره او را به خانهي پدري ميكشاند. پس از مرگ آيدا پدر نيز از دنيا ميرود .وصيت پدر مبني بر تقسيم اموال او بين دو برادر، درگيري ميان آنها را به اوج ميرساند و اتفاقات تلخ ديگري را رقم ميزند. حضور مستمر برف و كلاغ و اشاره به هابيل و قابيل، اختلاف ميان دو برادر و مضمون برادركشي فضاي سرد و غمانگيزي بر اين داستان حاكم كرده است. چهار راوي در موومانهاي مختلف داستان را پيش ميبرند؛ سرمه، اورهان، آيدين و داناي كل .برخي منتقدان معتقدند اين اثر شباهت به خشم و هياهو» اثر ويليام فاكنر دارد و عدهاي آن را تقليدي از شازده احتجاب هوشنگ گلشيري قلمداد كردهاند.
6 روش سریع و حرفهای برای نظم دادن به لباسها و اتاق خواب شما
و ,از ,كه ,را ,در ,به ,شازده كوچولو ,است ,را به ,را از ,معشوق را
درباره این سایت